دوسِت دارم کوثری
? دوسِت دارم کوثری ?
بعد از اینکه مجبور شدم از حضوری بیرون بیام و مجازی کنم، با کوثر نت بیشتر ارتباط گرفتم. قبلش اصلا کاری به کارش نداشتم. ? ( بده دارم اعتراف میکنم؟ ? )
وارد که شدم کلی سوال جلوم هوار شد. ولی نمنم کشفشون کردم.
شروع جدی من واسه پست گذاشتن تو کوثرنت، طوفانی بود. معترض رفتم تو گروه امتحانها و اینها که چرا وقت امتحان اصول کمه؟ ?
خدا رو خوش میاد اینقدر کم وقت دادین؟ ما با شوهر و بچه و کار خونه، چطوری اینهمه درس رو تو یه روز بخونیم. ? ?
پاسخش ولی لِهم کرد! گفت شما که داشتی انتخاب واحد میکردی، زمان امتحانها مشخص بود. همون موقع اعتراض میزدی! ? ?
من دیگه اینطوری بودم ?
بعدش با ربیع جان(ربیع الانام) رفیق شدم. بهم یه چیزی یاد داد که من بعدا مُردم از خنده. (به ربیع نه، به خودم میخندیدم ? ? )
گفت چرا هرکی هم مباحثهایت میکنه، تو هم هم مباحثهایش نمیکنی متقابلا؟ اینطوری میفهمم کی هستی و کی نیستی؟
بعد این وسط من یه پرانتز باز کنم. من فکر میکردم هم مباحثهای یعنی بشینی مجازی واقعا مباحثه کنی. گفتم ای بابا، کی حال داره مباحثه کنه اونم چی، هی بتایپی! ? ?
بعدها دیدم نه بابا! صرفا واسه کانکت شدن بچهها با همه.
خلاصه از اونجا بود که با مبحث پیچیده هم مباحثهای آشنا شدم. ?
خلاصه کنم.
اینجا اولش واسم یه دالون تو در تو بود که نمیشناختمش منتهی با کمک ربیع جان آروم آروم آشنا شدم. من رو با سارا بیات عزیز آشنا کرد و با حمایتهاش جرات نوشتن بهم داد.
الان نگید این چه ربطی به کوثرنت داشت؟ ربطش اینه که اگر کوثرنت نبود، من با ربیع و سارا و خیلی از بچههای دیگه آشنا نمیشدم.
کوثرنت محیطی رو رقم زده که ما کیلومترها فاصله رو برداریم و در کنار هم فعالیت فرهنگی کنیم. ? ✍
وقتی جزو قلم به دستهای زمستان اسمم رو دیدم، ذوقم واسه نوشتن چندین برابر شد. ✍ ?
? دوسِت دارم کوثری! ?