سرباز وظیفه!
بسم الله الرحمن الرحیم
سرباز وظیفه!
گفتم:چرا اینقدر به خودت فشار میاری آقا؟
گفت: بچه های مردم.
گفتم: حالا یه ذره به خودت استراحت بده!
گفت: بچه های مردم.
گفتم: آقا ماهم خانوادتیم ها.
گفت: من مخلص شما هستم ولی..
گفتم: بچه های مردم…
میخندم و میخندی و در فکرت و خنده هایت به یاد بچه های مردمی که الان با دنیایی از شبههها و دشمنان مجازی و حقیقی روبرویند, و تو به خودت قول داده ای به دادشان برسی.
راستی، کار مهمی است ,
کار بزرگی است،
رسیدن به داد بچه های مردم.
پ.ن: خبر کشته شدن طلبه چهل و پنج ساله، مقابل حوزه علمیه همدان، قلب آدم را زیر و رو میکند.
فکرش را بکن!
صبح از همسرش، بچههایش، خداحافظی کرده باشد و خانمش به بدرقهاش رفته باشد و به او گفته باشد مراقب خودت باش، دوستت دارم.
عصر خبر بیاید که او دیگر نیست، دیگر نفس نمیکشد، دیگر او را نخواهی دید، باید قیدش را بزنی، او کشته شده است.
باید زن طلبه باشی که این را مرگ ندانی، بلکه شهادت در راه خدا و صاحبالزمان بدانی،
آن را تلاش سرباز وظیفهای بدانی که همه همّ و غمش، خشنودی قلب آقایش است و در این راه،
وقت و عمر و خوشگذرانی و راحتی که نه،
جان میدهد!
آرزوی صبر برای خانواده گرامیشان را دارم.
رحمالله من یقرا الفاتحه مع الصلوات.