10 مهر 1404
#قسمت_6 چینی به بینیام دادم. دستم را به کمرم زدم. با یادآوری قیافهی اختر و آن خال گوشتی بزرگی که روی فک سمت راستش داشت گفتم: -ایش. کشور خانوم این بشقابتون لبپر شده. وای راحله چقدر پاهات بو میده. وای میثم یه کم برو حموم! میثم با دیدن اداهایم قهقهاش… بیشتر »
نظر دهید »
16 اسفند 1397
سلام دوستان. پیشاپیش اگر غلط املایی وجود داشت، عذرخواهی می کنم. بخاطر سرعت در نوشتن و درگیری ذهنی برای قصه، بی دقتی هایی صورت گرفته که باعث غلط املایی شدن. از اینکه منو از نظراتتون مطلع میکنید سپاسگزارم. #13 پدر به سمت اتاق سارا رفت..باید میدید چرا… بیشتر »