این خود را بروز دادن چیز عجیبی است..
? ?
? ? ?
? ? ? ?
بروز دادن «خود» هم عالمی دارد. اینکه نترسی از قضاوت شدن. اینکه همانطور که هستی باشی. اینکه نگویی شاید فلانی، فلان فکر را بکند. جرات میخواهد خود بودن و خود ماندن. خودی که با همهی وجودت ساختهای و دوستش داری. خودی که هم خودت میخواهیاش، هم خدا. حرفی، نظری، گفتهای که از این خود برانگیخته شده است، جرات میخواهد ابرازش. این خود چیست که همه هست و نیستمان به آن چسبیده است؟
این خود شیشهی عمر همهی ماست. این خود همان است که کمکت میکند وسط یک لشگر کافر بایستی و بگویی خدای من فقط الله است. این خود همان است که وقتی فکر میکنی تنها شدی، یادت می آید همانی که این خود را خلق کرده، گفته من پشتت هستم، از چیزی نترس.« این بروزِ خود همان است که میشود یک فرمانده و با هفتاد و دو نفر روی حرف حقش میماند و زیر بار حرف زور نمیرود.»
این خود را بروز دادن چیز عجیبی است..