امروز میلاد با سعادت حضرت ? علیاکبر ? (ع) است. به یمن وجود مبارکشان، روز جوان هم نامیده شده است.
جوان!
واژهای که روی احوالات این روزهایم گذاشتهاند. نام دورهایست که همه میگویند اوج شکوفایی و باروری و رسیدن به اهداف و کمالات است.
مینشینم و به این واژه عجیب که نه، به این دوران پر از فرصت فکر میکنم. جوانی یعنی از بیست سالگی تا چهل سالگی میتوانی همه خودت را کشف کنی و مسیری را برای زندگیات معین کنی و با صلابت در آن پا بگذاری.
من دوره جوانی را در کنار نامهایی میگذارم که سمبل اقتدار و آزادگی هستند. سمبل زندگی خالصانه و مقتدرانه و پر نشاط هستند. من جوانی را کنار علیاکبرها میگذارم. کنار حججی ها میگذارم. کنار کسانی میگذارم که خیلی زود آنچه باید بفهمند را فهمیدند و راهشان را درست و خدایی انتخاب کردند.
من جوانی را دارم. این میوه نوبر و تازه را از درخت زندگی چیدهام. هنوز هم وقت هست برای اینکه ببینم آنکه فرزند سید جوانان اهل بهشت بود، چه کار کرد که در جوانی، دعوت حق را لبیک گفت و با افتخار شهید راه حق شد.
شاید نتوانم شهید شوم، ولی میتوانم آدم درستی باشم. شاید شهادت گوهری دست نیافتنی برای من مادر خانهدار باشد، ولی میتوانم باورهایشان را باور داشته باشم. میتوانم زندگیام، عمرم، روزهای جوانیام را طوری بچینم، که به راه و سلوکشان نزدیک باشد.
میلاد حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک… ? ? ?
بسماللهالرحمنالرحیم
این حلقه جای من نیست!
دورتادورش را حلقهای دربرگفته است. حلقه برای آن است که از آن موجود با ارزش محافظت کند. آنحلقه، محکم و قوی است. چون دژی مستحکم است. هرکسی را یارای ورود به آن نیست. باید خاص باشی، ویژه باشی تا در آن راهت دهند. حلقه سخت و محکم است. برای اینکه هیچ نامحرمی به میان حلقه راه نیابد.
حلقه پر از نور است. از دور فکر میکنی حلقه نور دارد. البته نور که دارد، ولی هرچه هست مربوط به وسط حلقه است. آنجا چیزی است که به همهجا نور میپاشد. آنجا چیزی است که مایه آرامش همه است. نورش خیره کننده است. من که لیاقت نداشتم ببینم، آنها که دیدهاند میگویند.
انگار جزو آن حلقه شدن شرایط خاصی دارد. هرچه هست من آن شرایط را ندارم، من اصلا لیاقتش را ندارم. مگر هرکسی را در آن راه میدهند؟ تازه اگر یکی از میانشان برود، از حلقههای بعدی، جایش را پر خواهد کرد.
اینها، همینهایی که در حلقه هستند را میگویم، از آسمان نازل نشدهاند. آنها معمولیاند، سادهاند. مثل من و تو هستند؛ جسما بله ولی روحا نه! آنها شاید نزد خانواده و دوستان هم آنچنان مشهور نباشند، ولی در آسمان و نزد پروردگار معروفند. آنها قوی و محکم هستند. آنها به معنای واقعی کلمه مومن هستند. خطایی از آنها سر نمیزند. مراقب اعمال و رفتارشان هستند. آنها خاص هستند که داخل در حلقه اوتاد شدهاند. واقعا هم باید به آنها اوتاد گفت. اوتاد یعنی میخها.
اینها چهارنفرند. حلقه اوتادند. اولین حلقه محافظتی امامعصر روحی لهالفداه هستند. اینها محکم و استوار از امامشان حفاظت میکنند. اینها چه خوشسعادتند که میتوانند اینقدر به امامشان نزدیک باشند. حافظ جان امام کل عالم بودن، چه لیاقت و سعادتی است!
خوش به سعادتشان..
پ.ن: جهت مطالعه درمورد این مبحث، به اینجا مراجعه کنید.
http://abolhasanmahdavi.ir/lecture/show/1975/تشرف-سیدکریم-محمودی/
گامهای آسمانی.
دیگر کاری نیست که نکرده باشم. دری نیست که نزده باشم. دعایی نیست که نخوانده باشم. آدمی نیست که به او رو نزده باشم. هر امامزادهای که میشناختم سر زدم، اما..
حالا گوشه حرم نشستهام و دارم به مداح نگاه میکنم. دارد برای اما سجاد(ع) مداحی میکند و در رثایش شعر میخواند.
ناگهان شانههایم به لرزه در میآیند. حدیثی را میشنوم. حدیثی که چه به موقع حال مجروحم را مرهم میشود. میبینم آنهمه بیتابی و این در و آن در زدنم، آنهمه گامهایی که برداشتم، اینجا در سه مورد خلاصه شده:
«أَلْمُؤْمِنُ مِنْ دُعائِهِ عَلى ثَلاث: إِمّا أَنْ یُدَّخَرَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُعَجَّلَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُدْفِعَ عَنْهُ بَلاءً یُریدُ أَنْ یُصیبَهُ.»:
مؤمن از دعایش سه نتیجه مى گیرد:
1ـ یا برایش ذخیره گردد،
2ـ یا در دنیا برآورده شود،
3ـ یا بلایى را که خواست به او برسد، از او بگرداند.
انگار دلم آرام میشود. آب روی آتش که میگویند به گمانم همین باشد. همه من شده بود حاجت کوچکی که میخواستم و همه کارهایم شده این سه موردی که به اندازه همه دنیا میارزد.
میلاد با سعادت سیدالساجدین، امام زینالعابدین(ع)، مبارک.
مهندسی معکوس!
شب قبل از میلاد امام حسین(ع) که بخاطر وجود نازنین ایشان، روز میلادشان را روز پاسدار نامیدهاند، رئیس جمهور آمریکا سپاه را تروریست میخواند.
پیشواز رفتن آن مرد مو زرد برای اینکه همه اینبار با دقت یادشان باشد که روز پاسدار کی است به کنار، جالب موضوع آنجاست که نقشههایشان نقش برآب میشود.
«آنها مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا گر چه کافران را ناخوش افتد نور خود را کامل خواهد گردانید»*
اینجاست که همه یک صدا میشوند:
و این هشتگی میشود که همه، حتی مخالفان از آن استفاده میکنند و اینگونه مهندسی معکوس خدا به بهترین شکل رقم میخورد. باید هم پس از سالها تلاش بی منت و پاسداری از انقلابی که خون هزاران شهید پای آن ریخته شده، امروز اینچنین با عزت و مقتدر، همه لباس سبز خدمت را بپوشند و به اینکه سپاهی هستند افتخار کنند.
#زنده_باد_سپاه_پاسدارن_انقلاب_اسلامی
*سوره صف. آیه8
یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ.