05 آبان 1398
? ? ? ? ? ? ? ? ? تا چشم کار میکند تاریکی است. هوا سرد است. باد میوزد و زوزه میکشد. روی خاک قدم میزند. هرقدمی که بر میدارد، اشکی میریزد. دلش خون است. حرکت میکند و در تاریکی سراغ جایی میرود. بالاخره مینشیند. دستش را روی خاک میگذارد. گریه… بیشتر »
2 نظر