03 فروردین 1398
لحظه تحویل سال که میشود، همه وجودم به تکاپو و غلیان میافتد. انگار دو ماراتن به پایان خودش نزدیک شده و من نفسنفس زنان آخرین تلاشهایم را میکنم تا به اندازه قدرت و وُسع خودم دویده باشم. لحظات آخر، کتاب آن سال دارد بسته میشود. من میمانم و یک سالی که… بیشتر »
6 نظر